اولین مسافرت دختر گلم
سلام عشق مامان الان که دارم این مطلب رو مینویسم کنارم هستی و داری انگشت کوچولوت رو میخوری و نق میزنی . دختر عزیزم روز پنجشنبه 92/1/22 اولین مسافرتت رو با هم رفتیم شما از روز سه شنبه که مامانی کار داشت و داشتم وسایل سفرمون رو آماده میکردم اصلا تو روز نخوابیدی و روز بعد هم نخوابیدی و تا حرکت کنیم هم از خواب خبری نبود و من مهدیس به بغل کارهام رو کردم و عصر پنجشنبه ساعت 5 حرکت کردیم و شما هم تا سوار ماشین شدی خوابیدی و تا صبح جمعه خواب بودی و من به زور بیدارت میکردم و شما با کلی غر شیر میخوردی و دوباره میخوابیدی اولین جایی که رفتیم یکی از روستاهای بسیار زیبا در استان گیلان به نام (گیلوا) بود که ویلای دوست بابا عمو فرهاد بود و شب رو اونجا موندیم و صبح رفتیم چابکسر وسوییتمون رو تحویل گرفتیم بعد رفتیم نهار و بعد به اصرار محدثه رفتیم کنار ساحل و محدثه کلی بازی کرد و بهش خوش گذشت از اونجا هم رفتیم جواهرده که جای بسیار زیبایی بود . روز شنبه هم رفتیم رامسر سوار تله کابین شدیم و شما کل مسیر رو بیدار بودی و بیرون رو نگاه میکردی بالای جنگل خوابت برد ولی تو مسیر برگشت هم تو کابین بیدار بودی و بیرون رو تماشا میکردی و کلی با هم خندیدیم و دوباره رفتیم دریا به اصرار شدید محدثه و صدالبته جیغ و گریه های بنفشش و تا عصر بودیم و اون کلی شن بازی و آب بازی کرد و از سرما داشت میلرزید ولی از رو نمیرفت که ما برگشتیم سوییت و دوباره دو روز بعد دریا بودیم و از جاهای دیگه خبری نبود و برگشتیم تهران که شما طول راه رو فقط گریه کردی و مامان و بابا رو کلافه کردی فقط نیم ساعت خوابیدی که ما از فرصت به دست اومده سوء استفاده کردیم و تو گچسر آشی خوردیم که به عمرم آش به این خوشمزگی نخورده بودم و ادامه مسیر تا خونه دوباره گریه های شما شروع شد. مسافرت خیلی خوبی بود و بهمون خیلی خوش گذشت.
حیاط ویلای گیلوا
تله کابین رامسر
محدثه مهدیس جون کنار دریا