سونوی NT
سلام سلام به نینی جونم و همه دوستای خوبش
دیروز به همراه بابایی و محدثه رفتیم سونو و چون تا شب حالم خوب نبود امروز خاطره دیروز رو مینویسم.
خدا رو شکر دکتر گفت همه چی نرماله و در وضعیت خوبی قرار داره . شما هم که ماشاالله بهت یه لحظه آروم نگرفتی مدام در حال تکون دادن دست و پاها و حرکت بودی و من از دیدن این صحنه هی خندم میگرفت و دکتر میگفت نخند و من به زور خودم رو کنترل کرده بودم . محدثه و بابایی هم تو ال سی دی شما رو تماشا میکردن و حسابی خوششون اومده بود جای دایی علیت حسابی خالی بود تا اونجا رو بذارن رو سرشون . محدثه وقتی رسیدیم خونه داشت حرکتهای تو رو به عروسکهاش تعریف میکرد و خلاصه تا شب حرف خونه ما تو بودی عزیزم . من دیروز از دیدن حرکتهات حسابی ذوق کردم مخصوصا وقتی که یه بار محکم گردن زدی مثل اینکه داری به توپ هد میزنی خلاصه از خواهرت که شیطون تر بودی بلا . آقای دکتر جنسیتت رو نگفت و همه جای بدنت رو نشون ما داد الا .... و ما موندیم تو خماری ! گفت ممکنه اشتباه تشخیص داده بشه و جنسیت بر عکس بشه . و بعد هم از سونو رفتیم آزمایشگاه نیلو و من آزمایش دادم و اومدیم خونه هوا خیلی گرم بود و من گرمازده شدم .