مهدیسمهدیس، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات مهدیسم

سونو وزن گیری

1391/10/12 16:22
نویسنده : مامان نسرین
419 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام مهدیسم عسلم خوبی 

دیروز به همراه بابایی و محدثه رفتیم سونوگرافی بعد از تقریبا یک ساعت ونیم و کلی خستگی بالاخره نوبتم شد و رفتم داخل ولی خانم دکتر سونو اجازه ندادند که اونا بیان داخل گوشی بابا رو هم آماده کرده بودیم که صدای قلب نازت رو ضبط کنیم و فیلمت رو برداریم ولی باز هم اجازه نداد خیلی بیذوق بود و من رو از داشتن صدا و فیلمت محروم کرد حالا نمیدونم تا بدنیا اومدنت باز هم سونو میرم یا نه ولی دکترم میگفت سونو آخرته . خلاصه خانم دکتر اینقدر بداخلاق بود که فکر میکردم اصلا نشونت نده به من ولی در آخر کارش مانیتور رو برگردوند سمت من و تک تک اعضای بدنت رو نشونم داد باورم نمیشد کلی مو داشتی دکتر خودش خندش گرفته بود . بعد شکم و ستون فقرات و  مثانت که خیلی پر بود و جیشت رو نگه داشته بودی (مثل خواهرت ) پاهای خوشگلت رو و بهم میگفت اوه اوه چه گلدهای محکمی میزنه که گفتم بلللللللللللللله چه جورم . در آخرم گفتم دکتر جنسیتش چی بود و دکتر هم بهم ...... نشون داد وای خدای من باورم نمیشد به این وضوح !!!!!!خیلی ناز بودی و مدام با یاد آوری اون صحنه خندم میگیره (مامان بی ادب) . خدا رو شکر که همه چیز نرمال بود وزنت 2730 بود و سنت 36 هفته و 3 روز خیالم راحت شد مامانی . این روزها خیلی به سختی حرکت میکنم و خیلی زیاد درد دارم شبها هم نمیتونم بخوابم ولی به خاطر تو هدیه زیبای خداوندی تحمل میکنم و عاشقتم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نیلوفر/مامانه روژینا
14 دی 91 1:46
نسرین جون تا اومدن مهدیس عزیز چیزی نمونده اینجوری که شما ازش تعریف میکنی دل تو دلم نیست که زودتر ببینمش.انشالله که صحیحح وسالم بدنیا بیاد /نسرین جون بعد از بدنیا اومدنش زودی بیا اپ کن وعکسه دخمله نازمون رو بذار ما منتطریم


آره عزیزم چیزی نمونده
مرسی نیلوفر جون
اگر عمری باقی باشه حتما عزیزم