مهدیسمهدیس، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات مهدیسم

تولد دایی علی

1391/5/2 14:53
نویسنده : مامان نسرین
220 بازدید
اشتراک گذاری

 

جمعه تولد دایی علی جونت بود قرار بود عصر 2 ساعت بریم خونشون و چون من حالم خوب نبود نرفتیم که یهو دیدیم سر و کله دایی با یه کیک بزرک پیدا شد و پشت سر خاله مریم و بابایی و مامانی هم اومدن و محدثه و بابا علی جند تا بادکنک فوت کردند و بعد حسابی شلوغ کردند و من با وجود درد زیاد کلی بهم خوش گذشت و کلی روحیه گرفتم خیلی از اومدنشون خوشحال شدم . بابا علی هم حسابی سنگ تموم گذاشت و من ازش ممنونم دوستت دارم علی که اینقدر مهربونی راستی به قول محدثه یه عکس 5 نفره هم گرفتیم من و تو بابایی محدثه و دایی و کلی خندیدیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان جون نی نی
18 تیر 91 13:49
تولد دایی علی مبارک باشه تولد 120سالگیشون ان شاا...
آفرین به این فکری که کردن و شما رو خوشحال کردن
سعی کن بیشتر شاد باشی و فکر درد رو نکن .
گرچه منم دیروز سر کار خیلی درد داشتم به قدری که گریم گرفته بود ولی یه خورده پیاده روی کردم بهتر شدم عزیزم
مواظب خودت و نی نی 11 هفته و اون یکی نی نی اولیه باش
از طرف ما هم از همسر مهربونت تشکر کن به خاطر اینکه درکت میکنه.



مرسی دوست گلم چشم حتما

مامان جون نی نی
24 تیر 91 11:50
ممنونم مامان نسرین عزیز
ممنونم از اینکه با حضور گرمتون منو خوشحال می کنید
امیدوارم نی نی شما هم هر چه زودتر معلوم بشه چیه
البته هرچی باشه مهم نیست سالم باشه

مرسی خاله جون
نایسل خانم
5 مرداد 91 11:20
مرسی عزیزممممم برای پستای بالای نتونستم نظر بزارممم من نایسلم ناز گل منظورت من بودم